سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت پیغمبر اکرم و امام صادق علیهم السلام

شاعر : محمدعلی بیابانی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

در گرگ ومیش صبح پُر از ظلمتی که باز            افکـنـد پـرده روی سر مـردم حـجـاز
نـور حقیقت از طرف عرش سر زد و            لرزید روی فرش تن هرچه که مجاز


شیطان دوباره رانده‌تر از قبل خویش شد            بت‌هـا به سـجـده آمـده بـا نـیت نـمـاز
آری محـمـد؛ آنکه رسولان قبل از او            محـض نـیـاز آمـده تا او رسد به نـاز
او می‌رسد که بیرق عشقی عـمیق را            بـر بـام روزگـار درآرد بـه اهــتــزاز

او می‌رسد که بـاز خـدا مـنجـلی شود
او آمـده مـنـادی عــشـق عــلـی شـود

ای آخـریـن طـلـوع نـبـی‌هـا پـیــام‌هـا            وی اولـیـن شـروع وصی‌هـا امـام‌هـا
دریـا رسـیـده‌ای به مـصاف سراب‌ها            دریـا رسـیـده‌ای به لـب تـشـنـه کام‌ها
افــتـاده پــای مـعــجــزۀ آســمــانـیـت            تـیـغ بـیـان صـاحـب عـلـم و کـلام‌هـا
باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت            تا آن زمانکه هـست زبـانی به کـام‌ها
سلمان محمدی شده چون عاشق علی ست            مـولاست کـیل سنجـش تو در مـقام‌ها

نابـرده رنـج، گـنج، مـیـسر نـمی‌شود
هـر ثـروتـی محـبّت حـیـدر نمی‌شـود

آوردی از بـهـشت، به دنـیا نـسـیـم را            با خـود نـسیـم مـهـر خـدای رحـیم را
آورده‌ای بـرای هــمـه سـائـلان دهــر            پشت سر خود ایل و تـباری کـریم را
آه ای امـیـن مـکـه! تـو بـابـای امـتـی            زیر پَـرت امـان بـده مـشـتی یـتـیم را
پَر می‌کـشد به گـنـبد سبزت دلی سیاه            در حـائرت مکان بـده این یا کـریم را
برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست            گـم مـی‌کـنـیـم گـاه ره مـســتـقــیــم را

زخـم مـرا رهـین مـداوای خویش کن
من را گدای خانۀ زهرای خویش کن

آرام از کــنــار پـیــمــبــر قــدم بــزن            شاعر! برو بقـیع و در آنجا قـلـم بزن
حالا برای حضرت صادق غزل بگو            اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن
آن قـبـرهای خاکی غـمـبـار را بـبـین            این وضع را درون خیالت به هم بزن
بر روی هر مزار، ضریحی درست کن            بر آن ضریـح های خـیالی حـرم بزن
خود را کنار پنجـره فـولاد فرض کن            و سرنوشت عـاشـقی‌ات را رقـم بزن

قـدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو
بر آن مـزارهـای خـیـالی دخـیـل شـو

شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری            به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری
مردی که شیعیان ز عنایات مکـتـبش            معروف می‌شوند پس از این به جعفری
جان ای امام عشق! که می‌روید از لبت            گـل‌هـای تـازه بـا نـفـحـات پـیـمـبـری
صدها چون ابن حیان یا چون زُراره را            باید که پـای مکـتب عـلـمت بپـروری
یا قال باقر است و یا قال صادق است            هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری

سرسـخـتی مرا به نـگـاهی ملـیـح کن
من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن

حالا مـنم که با دل بی‌تـاب و عاشـقـم            سرمست بـزم عـشق تو و این دقـایـقم
مشـتاق حرف‌های تـوأم آیه‌ای بخوان            محـتاج حـرف‌های تـو و قـال صادقـم
بین حدیث‌های تو تا حرف کربلاست            من جــزو بــیــقــرارتـریـن خــلایـقـم
حرف از حسین می‌زنی و گریه می‌کنم            کـافی‌ست که نـگـاه کـنـی به سـوابـقم
باری مرا را روانه کن امشب به کربلا            در حـائـری که زائـر آنجاست خـالـقم

ما را بیا و مثل خودت روضه‌دار کن
در کـشـتی سـعـادت جـدّت سـوار کن

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظورحفظ بیشتر حرمت و شأن پیامبر که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



آه ای یـتـیـم مـکـه! تـو بـابـای امـتـی            زیر پَـرت امـان بـده مـشـتی یـتـیم را